۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه

دوست داشتن


يار من باش، يار من باش






لحــــــظه ديدار من باش






مـــن فـــــرمانده دل کن






تا ابــــــــد کنار من باش






بيا با عــــطر وجـــــودت






خـــــونه رو پر از وفا کن






زندگـــي رو با يه لبخند






غرق شادي و صفا کن






بيا نبـــــض ايـــن ترانه






بـشه از صــداي قلبت






بيا نتها جـــــون بگيرن






از صـــداي قلب تنگت






ميخوام از صداي قلبت






واست آهنگي بسازم






وقتي بشنوم صداشو






عمـــــرم به پات ببازم
@گفتم : تو ش‍‍‍‍ـیرین منی. گفتی : تو فرهـادی مگر؟







گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟






گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟






گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی :تو آزادی مگـر؟






گفتم : فراموشم مکن. گفتی : تو در یادی مگر؟
@@


۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

پرستوي درياي


پرستوي درياي




عشق يعني چون محمد پا به راه

عشق يعني همچو يوسف قعر چاه

عشق يعني بيستون کندن به دست

عشق يعني زاهد اما بت پرست

عشق يعني همچومن شيدا شدن

عشق يعني قلــه و دريا شدن

عشق يعني يک شقايق غرق خون

عشق يعني درد ومحنت دردرون

عشق يعني يک تبلور يک سرود

عشق يعني يک سلام و يک درود

عشق يعني جام لبريز از شراب

عشق يعني تشنگي يعني سراب

عشق يعني حسرت شبهاي گرم

عشق يعني ياد يک روياي نرم

عشق يعني غرقه گشتن در سراب

عشق يعني حلقه هاي بي حساب

عشق يعني تا ابد بي سرنوشت

عشق يعني آخــرخط بهـشــت

عشق يعني گم شدن در لحظه ها

عشق يعني آبـي بي انتـــها

عشق يعني زرد تنها و غريب

عشق يعني سرخي ظاهر فريب

عشق يعني تکيه بر بازوي باد

عشق يعني حسرتت پاينده باد

عشق يعني هرزمان تنها شنيدن نام او

عشق يعني هرچه گفتن هرچه کردن